از روزمرگی پیشرفت تا آرمان کمال

پشرفت در روزمرگی به خودنمایی و توهم خودبرترپنداری و هر قدمی در مسیری "پایان ناپیدا" محدود می شود اما آرمان کمال روزمرگی ها و حرکت کور به ناکجاها را برنمی تابد

از روزمرگی پیشرفت تا آرمان کمال

پشرفت در روزمرگی به خودنمایی و توهم خودبرترپنداری و هر قدمی در مسیری "پایان ناپیدا" محدود می شود اما آرمان کمال روزمرگی ها و حرکت کور به ناکجاها را برنمی تابد

  • ۰
  • ۰

سوالهایی که پیشرفت زدگان به پستو میرانند

می خواهم کمی بالاتر بروم و به آرمانها، رشد و پیشرفت بیندیشم.

شاید نگریستن به حرکت آدمها از روی ستاره ها کمی جالب تر باشد.

شاید حتی جالب باشد که از نگاه دوستم امیر که سالها پیش در کنج یک خانه قدیمی سوخت و پرکشید و شاید حالا بالای یکی از ستاره ها به نظاره ی ما نشسته است به روزهایمان بنگرم.

بگذار خیلی راه دور نروم، حتی شاید پیرمرد سپیدپوشی که امروز دیدم و قامتش کامل دولا شده بود هم نگاه متفاوتی به دنیا و این دعواهای ما بر سر رشد و ترقی داشته باشد.

به این می اندیشم که بزرگترین آرزوی او چیست؟ او که به سختی بر میخیزد و می نشیند بعید است که چندان لذتی از این دنیا برگیرد.

خیلی زود یاد پیرمرد دوست داشتنی ای افتادم که دوست پدرم بود. خیلی شاد بود و سرحال. اما ناگاه روزی نفس عمیقی کشید و با ناامیدی دردآوری از بی وفایی دنیا گفت. تمام شور و هیجانش خشکید و تمام انرژی ای که همهیشه از او گرفته بودم تخلیه شد. آنقدر سخت آه کشید که وجودم لرزید. انگارعزرائیل را دید پیش چشمانش . . . !

بگذریم. می خواستم بگویم شاید دیدن دنیا و پیشرفت از نگاه پیرمردی که منتظر مرگ است طعم دیگری داشته باشد.

قصه هایم را خلاصه کنم؛ می خواستم بگویم اگر آرامش را یک مولفه اصلی پیشرفت بدانیم و یافتن پاسخ برای تمام سوالهایمان را یک مولفه مهم آرامش، آیا پیشرفت بدون یافتن پاسخ برای این سوال که مرگ چیست و چه بر سرمان خواهد آورد معنایی خواهد داشت؟

این نیز یک دور باطل کورذوقی آدمیام پیشرفت جوست. سوال های عمیقشان را به پستو می رانند تا در روزمرگی سطحیشان خوش باشند و به جلو بروند. یکی زندگی اش می شود سگی، یکی محافظت از فلان گونه حیوانی در حال انقراض، یکی پیشبرد جنبش لختی در جهان، دیگری پیروزی در رقابت های بی پایان شغلی و . . .

و این به فراموشی سپاری سوال های عمیق دور باطلی می شود که هر روز ذوقمان را کورتر، در قبر روزمرگی مدفون تر و از کمال دروترمان می کند . . .

  • ۹۴/۰۸/۰۵
  • جواد غیاثی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی