نتیجه بی آرمانی بی هویتی و نهایتا روزمرگی و یاس است. تافلر ضمن اعتراف به یاس فرساینده جامعه اش همچنان به آینده مسیر پایان ناپیدای پیشرفت متجددان امیدوار است. او می گوید اگر مرا متهم به خوشبینی مفرط نکنید می گویم که نتیجه برخورد موج ها و نیروهای نامعلوم این روزهای جهان خوشبختی بشر است.
آلوین تافلر در کتاب مشهور خود "موج سوم" در توصیف جامعه خود می گوید:
یک قرن یا بیشتر است که یاس همه جاگیر و فرساینده ای بر فرهنگ ما سلطه یافته است
آلوین تافلر، موج سوم ترجمه شهیندخت کاظمی،نشرنو 1391 ، صفحه 5 / پاراگراف5
او به ریشه یابی این موضوع نمی پردازد ، فقط آن را ناشی از برخورد امواج می داند و با یک خوش بینی رمانتیک ، آینده ای زیبا را از ورای این تصادم و برخورد ها پیش بینی می کند.
به نظر من او در جامعه خود راهی جز خیالبافی و امیدوار بودن به آنچه رخ خواهد داد ندارد، اما ما می توانیم -حتی به سادگی- علل یاس و ناامیدی 100 ساله ی مردم مغرب زمین را دریابیم.
جالب است که به جای جستجوی آرمانی هویت بخش، تافلر به ادامه روزمرگی و تلاش برای پیشرفت کور و پایان ناپیدا سفارش می کند. آیا برای تافلر اندیشیدن به دوگانه های بزرگ سخت است و ترجیح می دهد فقط مسیر ساده خطی را ملاحظه کند؟
نظر شما چیست؟
- ۹۴/۰۶/۰۷